روش بررسی: این مطالعه موردی-شاهدی در مورد 81 خانم یائسه انجام گرفت. 33 نفر برای گروه مورد (تراکم استخوانی غیرطبیعی) 48 نفر برای گروه کنترل (تراکم استخوانی طبیعی) از واجدین شرایط دارای پرونده در بیمارستان شریعتی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1385، با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه جمعآوری شد و شاخصهای بدنی تعیین گردید. سنجش تراکم معدنی استخوان (مندرج در پرونده بیماران) به روش DXA بر روی ستون فقرات کمری و استخوان ران انجام یافته بود. آنالیزدادهها در نرمافزار SPSS v.13 و با تستهای 2c ، t-test و نسبتهای شانس خام و تعدیل شده با حدود اطمینان 95% انجام یافت.
یافتهها: میانگین متغیرهای وزن (001/0p<)، BMI (22/0=p)، تعداد حاملگی (002/0=p)، تعداد فرزندان (004/0=p)، مدت شیردهی (002/0=p)، دریافت کلسیم غذایی (001/0p£)، دوره دریافت مکمل کلسیم (002/0=p) و دوره دریافت مکمل ویتامین D (006/0=p)، در گروههای مورد و شاهد تفاوت معنادار داشتند. سن شروع قاعدگی، سن منوپوز، سابقه فعالیت ورزشی، مصرف چای، مصرف نوشابه، و سیگار در دو گروه تفاوت معنادار نداشتند. در مجموع میانگین نمره شیوه زندگی گروه شاهد نسبت به گروه مورد به طور معناداری بیشتر بود (037/0=p).
نتیجهگیری: مقایسه میانگین امتیازات کسب شده از متغیر شیوه زندگی در گروه مورد و شاهد حاکی از شیوه زندگی نامناسبتر در گروه مورد است. در تحلیل چند متغیره تنها عامل خطر ابتلا به استئوپروز دریافت ناکافی کلسیم بود (002/0=p). لذا توجه به دریافت کافی کلسیم به منظور پیشگیری از استئوپروز حایز اهمیت است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |