۱۸ نتیجه برای شبان
مرضیه شبان،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۷۲ )
چکیده
مرضیه شبان،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۷۸ )
چکیده
با توحه به مرگ و میر ناشی از آسم و سایر بیماریهای مزمن انسدادی ریه شناخت و درمان این بیماریها و مراقبتهای مربوطه می تواند بسیار کمک کننده باشد. آسم التهاب مزمن و غیر معمول راههای هوایی است که باعث تنگی آن می شود. در سایر بیماریهای مزمن انسدادی ریه نظیر برونشیت مزمن و آمفیزم ریوی اختلال در عملکرد ریه و تبادل گاز ایجاد می شود. با گرفتن تاریخچه دقیق از بیمار می توان آسم و یا سایر بیماریهای مزمن انسدادی ریه را تشخیص داد. همچنین برای بررسی این بیماران می توان از تستهای عملکردی ریه یا اسپیرومتری و در صورت لزوم از روشهای دیگر نیز استفاده نمود . عوامل ایجاد کننده تحریک باید در مبتلایان به آسم شناسایی و بیماران به اجتناب از عوامل آلرژن تشویق شدند. بطور کلی مراقبتهای پرستاری از آسم و سایر بیماریهای مزمن انسدادی ریه با وجود شباهتهایی که با هم دارند دارای تفاوتهای بسیار مهم و ظریفی هستند که باید این موارد شناسایی و به بیماران آموزش داده شوند.
مرضیه شبان، خدیجه عظیمی، پرویز کمالی، صغری عسگریان امین آبادی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۱ )
چکیده
این پژوهش، یک کارآزمایی بالینی دوسوکور است که به منظور ارزشیابی ایمنی و اثربخشی پماد نیتروگلیسرین، در تزریقات وریدی در بیماران مراجعه کننده به بخش اورژانس بیمارستان بقیه ا... الاعظم شهر تهران، انجام شده است. واحدهای پژوهش، شامل ۷۰ بیمار با حدود سنی ۶۹-۲۰ سال واجد شرایط تعیین شده در پژوهش بودند. واحدها به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب، و سپس به طور تصادفی، در دو گروه ۳۵ نفره شاهد و تجربه، قرار گرفتند. برای نیمی از واحدهای پژوهش، پماد نیتروگلیسرین ۲% و برای نیمی دیگر، پماد دارونما روی محل تزریق جهت کانولاسیون وریدی در نواحی پشت دست، مچ دست و جلوساعد به روش مشابه استعمال گردید. ابزارگردآوری اطلاعات، برگه مشاهده بود. قسمت اول برگه مشاهده، مربوط به خصوصیت فردی و قسمت دوم، شامل چک لیست اثر بخشی پماد و قسمت سوم شامل چک لیست ایمنی پماد، بود. یافتهها نشان داد که متوسط قطر ورید، در گروه تجربه، به میزان قابل توجهی، افزایش یافت و از ۴ میلیمتر به ۶/۶ میلیمتر رسید. نتیجه آزمون تی استیودنت نشان میدهد که اختلاف معنیداری بین متوسط قطر ورید قبل و بعد از استعمال پماد در گروه تجربه و بعد از استعمال پماد، در گروه شاهد و تجربه وجود دارد (۰۰۱/۰ >P). همچنین درجه دشواری وارد شدن به ورید بعد از استعمال پماد در گروه شاهد بیش از دو برابر آن برای گروه تجربه بود (گروه شاهد ۳۱/۲ و گروه تجربه ۱۷/۱). نتیجه آزمون تی استیودنت، اختلاف معنیداری بین درجه دشواری وارد شدن به ورید بعد از استعمال پماد، در دو گروه شاهد و تجربه را نشان میدهد (۰۰۱/۰ >P). همچنین نتیجه آزمون دقیق فیشر، اختلاف معنیداری بین وضعیت ورید از نظر قابل مشاهده بودن قبل و بعد از استعمال پماد در گروه تجربه، و بعد از استعمال پماد، در گروه شاهد و تجربه را نشان میدهد (۲/۰ >P). نتایج آزمون تی استیودنت نشان داد که ۱۵ دقیقه، ۳۰ دقیقه و ۴۵ دقیقه و یک ساعت و دو ساعت بعد از استعمال پماد هیچ یک از گروهها به مرحله شروع هیپوتانسیون و تاکی کاردی نرسیدند. در گروههای شاهد و تجربه به ترتیب ۲ و ۴ ساعت بعد از استعمال پماد، سردرد خفیف را گزارش نمودند. که آزمون تی استیودنت اختلاف معنی داری را در دو گروه از نظر بروز سردرد نشان نداد. در دو نفر از گروه شاهد، و سه نفر از گروه تجربه، اریتما در محل استعمال پماد، بروز کرد که با آزمون دقیق فیشر، اختلاف معنیداری بین بروز اریتما در دو گروه، مشاهده نشد. در نهایت نتایج نشان میدهد که استعمال پماد موضعی نیتروگلیسرین، جهت انبساط وریدهای محیطی و دسترسی آسانتر به آنها و کانولاسیون وریدی روش مفید و بیضرر میباشد.
مرضیه شبان، مهوش صلصالی، پرویز کمالی، رضا پورمیرزاکلهری،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۸۱ )
چکیده
این پژوهش، یک مطالعه نیمه تجربی است که به منظور تعیین تأثیر آموزش تمرینات تنفسی بر میزان بروز عوارض تنفسی حاد و طول مدت بستری بیماران پیوند عروق کرونر بیمارستان امام علی (ع) در سال ۱۳۸۰ انجام شده است. جهت دستیابی به این هدف توسط نمونهگیری غیر تصادفی در دسترس، ۶۰ بیمار (۴۲ مرد و ۱۸ زن) که در دامنه سنی ۷۰-۳۰ سال قرار داشتند و واجد شرایط شرکت در پژوهش بودند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم گردیدند. جهت گروه مورد، آموزش تمرینات تنفسی و سرفه موثر با استفاده از یک فیلم ویدئویی بمدت پانزده دقیقه نمایش داده شد و گروه شاهد از امور مراقبتی روتین برخوردار گردیدند. اطلاعات مورد نیاز پژوهش توسط پرسشنامه، برگه اطلاعات بالینی و چک لیست انجام تمرینات تنفسی، جمعآوری گردید. نتایج پژوهش نشان داد که میزان بروز عوارض تنفسی حاد (آتلکتازی) در گروه مورد (۷/۲۶%) کمتر از میزان بروز در گروه شاهد (۷/۵۶%) است که این کاهش از لحاظ آماری معنیدار میباشد (۰۱/۰=p) و کل مدت بستری بیماران گروه مورد از بیماران گروه شاهد کمتر است (۰۲/۰=P). همچنین انجام تمرینات تنفسی بعد از عمل جراحی کمتر از زمان قبل از عمل است و بیشترین تمرینات تنفسی و سرفه موثر در روزهای دوم و سوم بعد از عمل جراحی انجام میگردد که این تغییرات از لحاظ آماری معنیدار بودند (۰۰۰/۰=p).ز این تحقیق میتوان نتیجه گرفت که آموزش از طریق ویدیو جهت ارتقاء سطح مراقبتهای پرستاری و خود مراقبتی در مددجویان موثر است.
مرضیه شبان، زهره پارسا یکتا، عباس مهران، نسرین سلطانی ملایعقوبی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۸۲ )
چکیده
مرضیه شبان، پریوش حاجی امیری، عباس مهران، سهراب کهراری،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه: ماساژ دادن هر یک از اندامهای بدن، یک اقدام سالم مراقبتی و با ارزش است که به کارگیری آن به ویژه در بخش مراقبتهای ویژه میتواند اثرات درمانی و آرامش بدنی و روانی برای بیماران در برداشته باشد.
روش کار: پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه تجربی است که به منظور بررسی تأثیر فوری ماساژ پا بر علائم حیاتی بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه عمومی بیمارستان منتخب سازمان تامین اجتماعی تهران انجام شده است. واحدهای مورد پژوهش پس از انجام مطالعه مقدماتی به تعداد ۵۰ نفر به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش فرم جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه و چک لیست و روش گردآوری دادهها مصاحبه و اندازهگیری فیزیولوژیک بود . علائم حیاتی بیمار (تعداد ضربان قلب، فشار متوسط شریانی و درصد اشباع اکسیژن خون) به مدت ۵ دقیقه (هر دقیقه یکبار) از روی مانیتور کنار تخت بیمار خوانده و ثبت میشد. سپس پاها به مدت ۵ دقیقه توسط محقق ماساژ داده شده و علائم حیاتی ثبت میگردید. بلافاصله پس از ماساژ نیز به مدت ۵دقیقه (هر دقیقه یکبار) علائم حیاتی ثبت گردید. جهت بررسی آماری دادهها از جدول توزیع فراوانی و مطلق و جهت تجزیه و تحلیل از آزمون t زوج استفاده شده است. اطلاعات کسب شده توسط نرمافزار کامپیوتری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: یافتهها نشان داد مقایسه میانگین تعداد ضربان قلب، درصد اشباع اکسیژن خون شریانی و فشار متوسط شریانی قبل و حین ماساژ پا با آزمون t زوج اختلاف معنیدار دارد
(۰/۰۰۰۰۱>p). مقایسه میانگین تعداد ضربان قلب، درصد اشباع اکسیژن خونشریانی و فشار متوسط شریانی در حالت حین و بعد از ماساژ پا معنیدار نبود. مقایسه میانگین تعداد ضربان قلب، قبل و بعد از ماساژ پا با آزمون t زوج اختلاف معنیداری نشان داد (۰۰۰۱/۰ >p) و میانگین تعداد ضربان قلب قبل از ماساژ پا بیش از میانگین آن بعد از ماساژ پا بوده است. مقایسه میانگین درصد اشباع اکسیژن قبل و بعد از ماساژ پا و مقایسه میانگین متوسط فشار شریانی قبل و بعد از ماساژ پا با آزمون t زوج اختلاف معنی داری نشان داد
(به ترتیب ۰۰۰۱/۰ >p و ۰۰۳/۰ >p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای تحقیق حاضر ماساژ پا بر علائم فیزیولوژیک بیماران در بخش مراقبت ویژه عمومی تاثیر داشته و اثر این عمل تا ۵ دقیقه بعد از ماساژ پا هم باقی بود و باعث تعدیل علائم حیاتی شد. به نظر میرسد در این بیماران با وجود یکسان بودن سایر شرایط، تعدیل علائم حیاتی در نتیجه تعدیل استرس به کمک ماساژ پا اتفاق افتاده است.
مهوش صلصالی، مرضیه شبان، پرویز کمالی، ارسلان نادریپور،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه: زخم بستر یکی از عوارض اعمال جراحی طولانی مدت است که بیماران در زمان انجام عمل جراحی به دلیل بیحرکتی طولانیمدت، افت فشار خون و هیپوترمی حین عمل مستعد آن هستند. از وظایف اصلی پرستاران و اولویتهای مراقبتی از بیماران بیحرکت، پیشگیری از زخم بستر است.
مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که در آن ۶۰ نفر از بیماران به صورت نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب و سپس به صورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه و چک لیست تعیین مراحل زخم بستر بود. پرسشنامه شامل دو بخش بود که در بخش اول مشخصات فردی واحدها و در بخش دوم شرایط حین جراحی از قبیل مدت زمان بیحرکتی، مدت زمان پیوند عروق کرونر قلبی ریوی، مدت زمان هیپوترمی و تعداد پیوند در نظر گرفته شده بود. برای گروه مورد قبل از انجام عمل از پوشش هیدروکلوئید در ناحیه خاجی استفاده شد که در حین عمل جراحی در این ناحیه قرار داشت. بعد از عمل جراحی پوشش برداشته شد و در سه مرحله یعنی بلافاصله، ۲۴ و ۴۸ ساعت بعد ناحیه خاجی بیماران از نظر وجود زخم بستر مورد بررسی قرار گرفت. در بیماران گروه شاهد با توجه به شرایط حین عمل جراحی، مطابق روش معمول هیچگونه اقدامی انجام نشد. سپس نتایج حاصل از مشاهدات در چک لیست مربوط ثبت گردید. جهت تعیین ارتباط آماری از آزمون تیاستیودنت، مجذور کای، فیشر و تجزیه واریانس استفاده شده است.
یافتهها: یافتههای پژوهش بیانگر آن است که بین میزان بروز زخم بستر در گروه مورد (۳/۱۳) و شاهد (۷/۳۶) از نظر آماری اختلافی معنادار (۰۳/۰=p) وجود دارد. همچنین در رابطه با ارتباط بین بروز زخم بستر با عوامل مشخصات فردی واحدها نتایج نشان داد که بین سن، مدت زمان بیحرکتی، مدت زمان هیپوترمی، مدت زمان پیوند عروق کرونر قلبی ریوی، شاخص توده بدنی و بروز زخم بستر ارتباط معناداری وجود داشت ولی بین جنس و تعداد گرافتهای عروق کرونر با بروز زخم بستر ارتباط معنادار آماری وجود نداشت.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش نشان داد که پوشش هیدروکلوئید در پیشگیری از زخم بستر بیماران تحت پیوند عروق کرونر تأثیر داشته است که مؤید فرضیه پژوهش است.
مرضیه شبان، زهرا منجمد، عباس مهران، علی حسنپور دهکردی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه: دستیابی به اطلاعات در مورد کیفیت زندگی نه تنها راه گشای درمانهای مؤثر و پیشرفتهای آینده است بلکه در ارتقاء برنامههای حمایتی و اقدامات توانبخشی بسیار مؤثر میباشد.
مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی - مقطعی از نوع ارتباطی است که به منظور بررسی ارتباط ویژگیهای سرطان و کیفیت زندگی در بیماران سرطانی تحت شیمی درمانی مراجعهکننده به درمانگاه منتخب انکولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت گرفته است. در این تحقیق ۲۰۰ نفر از بیماران مبتلا به انواع سرطان (تومورهای توپر) که تحت شیمی درمانی بودند به صورت نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهای بود که از طریق مصاحبه، گزارش خود بیمار و مراجعه به پرونده بیمار تکمیل میگشت و شامل سه بخش بود: بخش اول، خصوصیات دموگرافیک؛ بخش دوم، ویژگیهای سرطان از قبیل نوع سرطان، مرحله سرطان، طول مدت بیماری، درد ناشی از سرطان، قبول یا انکار سرطان توسط بیمار، کاهش یا از دست دادن عملکرد اعضاء بدن و میزان خستگی و بخش سوم، شامل بررسی ابعاد کیفیت زندگی نظیر وضعیت عمومی، فعالیت جسمی، وضعیت شغلی، اجتماعی و خواب.
یافتهها: یافتههای پژوهش بیانگرآن بود که کیفیت زندگی اکثریت واحدهای مورد پژوهش (۶۶%) متوسط بوده است. در خصوص ارتباط ویژگیهای سرطان با کیفیت زندگی نتایج نشان داد که بین نوع سرطان (۰۰۷/۰=p)، شدت درد (۰۰۷/۰=p)، کاهش یا از دست دادن عملکرد اعضاء بدن (۰۰۱/۰=p) و شدت خستگی (۰۰۰/۰=p) با کیفیت زندگی ارتباط معناداری وجود داشت ولی بین قبول یا انکار بیماری، طول مدت بیماری از زمان تشخیص و مرحله سرطان با کیفیت زندگی ارتباط معناداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: برخی از ویژگیهای سرطان از جمله نوع سرطان، درد، کاهش یا از دست دادن عملکرد اعضاء و خستگی بر کیفیت زندگی بیماران تحت شیمیدرمانی تأثیر دارد.
مرضیه شبان، ثریا نجاتی، عباس مهران، جمال صیدی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۴ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از روشهای مؤثر در ترک سیگار که از نقشهای مهم پرستار میباشد مشاوره است. انتظار میرود بهکارگیری مشاوره در مراقبت از بیمار جهت ترک سیگار مؤثر باشد.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع مداخلهای و بر اساس کارآزمایی بالینی طراحی شده است. نمونهگیری به صورت تصادفی و به تعداد ۱۶۰ نفر بیمار با ویژگیهای پژوهش انتخاب و سپس به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه، برگه ثبت اطلاعات و آزمون استاندارد فاگروشتروم بود. بدین منظور به پرونده بیماران مراجعه و پرسشنامه تکمیل و آزمون فاگروشتروم به اجرا در آمد. برای گروه مداخله مشاوره به مدت ۳ ماه جهت ترک سیگار انجام و در گروه کنترل تنها به ترک سیگار تشویق شدند. سپس یک ماه و سه ماه بعد میزان مصرف سیگار در دو گروه مورد بررسی قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی و از آزمونهای مجذور کای، منویتنی و آزمون دقیق فیشر و از نرمافزار SPSS استفاده شد.
یافتهها: یافتههای بررسی نشان داد یک ماه بعد از مطالعه در گروه مداخله ۲۳ نفر (۸/۲۸%) و در گروه کنترل ۱۸ نفر (۵/۲۲%) سیگار را ترک نمودند (۰۰۰۱/۰p<). سه ماه بعد از مطالعه در گروه مداخله ۳۳ نفر (۳/۴۱%) و در گروه کنترل ۲۱ نفر (۳/۲۶%) سیگار را ترک نمودند که این اختلاف هم معنادار (۰۰۶/۰=p) بود.
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه بیانگر مؤثر بودن نقش پرستاران در امر مشاوره برای ترک سیگار بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن انسدادی ریه میباشد که با طولانیتر شدن زمان این تأثیر بیشتر خواهد بود به طوری که این تأثیر در ماه سوم پس از مطالعه بیشتر از ماه اول بوده است.
معصومه ذاکریمقدم، مرضیه شبان، انوشیروان کاظمنژاد، لیلا قدیانی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف:شناسایی عوامل مؤثر بر خواب بیماران یکی از مسؤولیتهای پرستاران است به همین دلیل این مطالعه برای تعیین و مقایسه عوامل مؤثر بر خواب از دیدگاه پرستاران و بیماران انجام شده است.
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی از نوع مقایسهای به منظور مقایسه دیدگاه ۵۰ بیمار و ۵۰ پرستار شاغل در بخشهای مراقبت ویژه قلبی در مورد عوامل مؤثر بر خواب، به صورت نمونهگیری مبتنی بر هدف در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه یکسان برای هر دو گروه و شامل اطلاعات فردی و ۵۶ سؤال چهار گزینهای (اصلاً، کم، متوسط، زیاد) مربوط به عوامل مؤثر بر خواب بیماران و یک سؤال آزاد (بیان عوامل دیگری غیر از عوامل ذکر شده در خواب) تهیه و با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل دادهها صورت گرفت.
یافتهها: در حیطه عوامل محیطی از دیدگاه پرستاران روشن بودن چراغ، درد، نگرانی بیمار به دلیل از دست دادن شغل، ترس از سرانجام بیماری، اتصال به سیستمهای مانیتورینگ، و از دیدگاه بیماران صدای زنگ تلفن، درد، ترس از سرانجام بیماری، اتصال به سیستمهای مانیتورینگ از عوامل مؤثر بر خواب بوده است. بین دو دیدگاه در زمینه عوامل فوق تفاوت معنادار آماری وجود داشت (۰۰۰/۰=p). همچنین از دیدگاه بیشتر پرستاران گوش کردن به موسیقی و از دیدگاه بیشتر بیماران صحبت کردن با دیگران از عوامل مؤثر بر خواب بود.
نتیجهگیری: نزدیک کردن دیدگاه بیماران و پرستاران در مورد عوامل مؤثر بر خواب از نظر فراهم کردن شرایط بهتر خوابیدن مؤثر است. نتایج نشان داد دیدگاه پرستاران و بیماران بستری در بخشهای CCU در مورد عوامل مؤثر بر خواب در حیطه عوامل محیطی (نور و صدا و ...)، عوامل فردی (جسمی و روانی) و عوامل مراقبتی (اتصال به مانیتور و بیدار کردن بیمار جهت مراقبتهای معمول) متفاوت است در حالی که در حیطه عادات قبل از خواب این دو دیدگاه پرستاران و بیماران با هم یکسان بودند.
معصومه ذاکریمقدم، مرضیه شبان، انوشیروان کاظمنژاد، خدیجه توسلی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف:خستگی یکی از علایم شایع و زودرس در بیماران مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریه میباشد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر بهکارگیری تمرینات تنفسی بر میزان خستگی مبتلایان به بیماری مزمن انسدادی ریه انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی از نوع کارآزمایی بالینی است. تعداد نمونههای مورد مطالعه بر اساس ضریب آلفا کرونباخ شامل ۶۰ بیمار بستری در بخشهای داخلی بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران میباشد که به روش مبتنی بر هدف انتخاب و سپس به طور تصادفی در دو گروه تجربه و کنترل تقسیم گردیدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه (مشخصات فردی و اطلاعات مربوط به بیماری)، مقیاس شدت خستگی (FSS=Fatigue Severity Scale) و برگ مشاهده بهکارگیری تمرینات تنفسی با امتیار ۴۰-۰ (در مدت ۱۰ روز، روزانه ۴ بار) میباشد. اطلاعات جمعآوری شده، توسط نرمافزار SPSS و روشهای آماری توصیفی و استنباطی (تی زوجی- مجذور کای و آزمون همبستگی پیرسون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین شدت خستگی در گروه تجربه بعد از مطالعه ۹۱۶/۴۰ با انحراف معیار ۴/۱۴ و در گروه کنترل ۲۰/۵۲ با انحراف معیار ۵۳۹/۸ میباشد و آزمون آماری تی (۰۰۱/۰=p) نشان داد که بین گروه تجربه و کنترل بعد از مطالعه از نظر شدت خستگی اختلاف معنادار آماری وجود دارد. همچنین یافتهها نشان داد میانگین شدت خستگی قبل (۷۶۶/۵۵) و بعد (۱۶۶/۴۰) از بهکارگیری تمرینات تنفسی در گروه تجربه (۰۰۱/p<) تفاوت دارد. در حالی که میانگین شدت خستگی قبل (۱۶۶/۵۴) و بعد (۲۰۰/۵۲) از مطالعه در گروه کنترل (۰۰۲/۰=p) تفاوت بسیار جزیی را نشان داده است. علاوه بر این آزمون آماری پیرسون نشان داد که بین میزان بهکارگیری تمرینات تنفسی و شدت خستگی همبستگی معنادار و معکوس وجود دارد (۵۹۳/۰-=r و ۰۰۱/۰=p).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد بهکارگیری تمرینات تنفسی بر کاهش میزان خستگی بیماران مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریه مؤثر است.
مرضیه شبان، نسرین رسولزاده، عباس مهران، فرناز مرادعلیزاده،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف:درد به عنوان یکی از عوارض مهم بیماریهای مزمن از جمله سرطان به شمار میآید. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر دو روش غیر دارویی کاهنده درد (آرامسازی پیشرونده عضلانی و موسیقی درمانی) بر میزان درد بیماران سرطانی میباشد.
روش بررسی: این مطالعه مداخلهای از نوع کارآزمایی بالینی در یکی از بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. تعداد ۱۰۰ بیمار مبتلا به سرطان پس از کسب اجازه و موافقت به طور تصادفی ۵۰ نفر در گروه آرامسازی و ۵۰ نفر در گروه موسیقی قرار گرفتند. ابزار گرآوری دادهها پرسشنامه شامل مشخصات فردی و مشخصات بیماری، برگه ثبت شدت درد جانسون، و ابزار مداخله شامل واکمن و هدفون سونی و یک جعبه نوارهای موسیقی کلاسیک، ملایم و سنتی ایرانی بود. روش گردآوری اطلاعات، از طریق مصاحبه و خود گزارشدهی مددجو بود. پس از ارایه آموزشهای لازم به هر دو گروه از آنها خواسته شد به مدت ۳۰ دقیقه، یک بار در روز تا ۳ سه روز، روش کاهنده درد مورد نظر را انجام دهند. شدت درد از ۲۴ ساعت قبل تا سه روز در حین مداخله، ارزیابی و در برگه مربوط ثبت میشد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی شامل منویتنی، مجذور کای، تست دقیق فیشر، فریدمن و نرمافزار SPSS استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که شدت درد در هر یک از گروههای آرامسازی و موسیقی درمانی، در زمان قبل و بعد از مداخله اختلاف آماری داشت (۰۰۱/p<). بین شدت درد در دو گروه آرامسازی و موسیقی نیز اختلاف آماری معناداری وجود داشت (۰۱۶/۰=p). به این معنی که تسکین درد در گروه آرامسازی چشمگیرتر بود.
نتیجهگیری: اگر چه هر دو روش آرامسازی پیشرونده عضلانی و موسیقی بر کاهش شدت درد مؤثر بودند، اما تأثیر آرامسازی به صورت معناداری بیشتر از موسیقی بود.
مرضیه شبان، فرهاد رمضانیبدر،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۶ )
چکیده
زمینه و هدف:تجزیه و تحلیل سؤالات فرآیندی است که کیفیت و کمیت سؤالات و کل آزمون با آن ارزیابی میشود. این مطالعه با هدف تعیین میزان تأثیر تجزیه و تحلیل سؤالات آزمونهای پایان ترم بر کیفیت طراحی سؤال توسط اعضای هیأت علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفته است.
روش بررسی: بررسی حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است. در این مطالعه سؤالات آزمون یکی از دروس تدریس شده توسط هر یک از اعضای هیأت علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران در نیمسال دوم ۸۴-۸۳ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج همراه توصیههای آموزشی به صورت یک جزوه به هر یک از آنان ارایه شد. سپس در نیمسال اول ۸۵-۸۴، سؤالات طرح شده توسط همان اعضای هیأت علمی تجزیه و تحلیل و با نتایج نیمسال ۸۴-۸۳ مقایسه گردید. از تعداد ۳۳ نفر عضو هیأت علمی ۲۷ نفر قبل از مداخله و ۲۱ نفر بعد از مداخله در تحقیق شرکت کردند. ابزار گردآوری دادهها چک لیست پنج قسمتی شامل فرم ظاهری متن سؤالات و گزینهها، فرم ظاهری کل آزمون، روایی محتوا، سطح سؤال در حیطه شناختی و نکات اجرایی آزمون بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری t، پیرسون، اسپیرمن و آزمون دقیق فیشر استفاده شد.
یافتهها: قبل از مداخله ۱۰۵۶ سؤال و بعد از مداخله ۸۰۳ سؤال مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج مقایسه شد. بین شکل متن سؤالات و گزینهها (۰۰۱/۰p<)، سطح سؤالات در حیطه شناختی (۰۵/۰p<)، و تحلیل گزینههای انحرافی (۰۰۱/۰p<) قبل و بعد از مداخله اختلاف معنادار آماری وجود داشت. اما بین ضریب دشواری و ضریب تمیز سؤالات، شکل آزمون، روایی محتوا و نکات اجرایی آزمونها قبل و بعد از مداخله اختلاف معناداری وجود نداشت. همچنین آزمون آماری پیرسون ارتباط آماری معناداری بین متغیرهای سن (۰۰۴/۰=p ، ۵۳۵/۰-=r) و سابقه کار (۰۰۳/۰=p ، ۵۴۶/۰-=r) با ضریب دشواری نشان داد.
نتیجهگیری: مقایسه وضعیت کمی و کیفی سؤالات طراحی شده پایان ترم توسط اعضای هیأت علمی دانشکده پرستاری و مامایی در دو نیمسال مقطع کارشناسی نشان داد که ارایه نتایج تجزیه و تحلیل سؤالات به همراه جزوههای آموزشی به اعضای هیأت علمی در ارتقای طراحی سؤالات از جنبههای شکل متن سؤالات و گزینهها، سطح سؤالات در حیطه شناختی و گزینههای انحرافی نقش مثبت داشته است.
مرضیه شبان، عباس مهران، فاطمه تقلیلی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۶ )
چکیده
زمینه و هدف: درک فرد از مفهوم سلامتی از اهمیت ویژهای برخوردار است و میتواند بر عملکرد افراد مؤثر باشد. هدف اصلی این تحقیق تعیین ارتباط «درک مفهوم سلامت» و «رفتارهای ارتقای سلامت» در میان دو گروه از دانشجویان علوم پزشکی که دروس تخصصی سلامت را میگذرانند و دانشجویان غیرپزشکی که به منابع اطلاعات به صورت عام دسترسی دارند، میباشد.روش بررسی: این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جمعیت مورد مطالعه دانشجویان سال چهارم مشغول به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی تهران و دانشگاه تهران هستند. نمونه مورد مطالعه ۴۰۰ دانشجوی رشتههای پزشکی و ۴۰۰ دانشجوی رشتههای غیرپزشکی میباشند که به صورت تصادفی دو مرحلهای انتخاب شدهاند. ابزار کار پرسشنامه خودسنجی سلامت شامل سه قسمتِ اطلاعات فردی، درک مفهوم سلامت و رفتارهای ارتقای سلامت میباشد. پس از جمعآوری اطلاعات از آمار توصیفی (جدول توزیع فراوانی و درصد) و آزمونهای منویتنییو، t و ضریب همبستگی پیرسون برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شده است.
یافتهها: ۷/۴۹% دانشجویان رشتههای پزشکی درک مفهوم سلامت در سطح خوب و ۸/۶% در سطح خیلی خوب داشتند و ۴/۴۹% دانشجویان غیزپزشکی نیز در سطح خوب و ۶/۸% در سطح خیلی خوب بودند. در مورد رفتارهای ارتقای سلامت ۵۷% دانشجویان پزشکی و ۹/۵۴% دانشجویان غیرپزشکی دارای رفتارهای ارتقای سلامت در سطح خوب بودند. بین مفهوم سلامت و رفتارهای ارتقای سلامت در هر دو گروه بر اساس ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معنادار وجود داشت (۰۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتهها در این بررسی بین درک مفهوم سلامت و رفتارهای ارتقای سلامت در هر دو گروه دانشجویان پزشکی و غیرپزشکی ارتباط مستقیم وجوددارد و بین دو گروه در تمامی ابعاد رفتارهای ارتقای سلامت تفاوت معنادار مشاهده نمیشود به جز مصرف سیگار که در این زمینه دانشجویان پزشکی رفتارهای ارتقای سلامت بهتری را نشان دادهاند.
احمدعلی اسدی نوقابی، مرضیه شبان، سقراط فقیهزاده، منیره اسدی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: درمانهای جراحی یکی از اضطرابآورترین وقایعی است که ممکن است در زندگی هر فرد رخ دهد. در اعمال جراحی قلب با توجه به خطرات و عوارض، اضطراب در سطح وسیعتری خود را نشان میدهد. اهمیت اضطراب در بیماران نامزد جراحی قلب لزوم پیشگیری از وقوع و استفاده از روشهای کاهنده اضطراب را مورد تأکید قرار میدهد. این پژوهش با هدف تعیین میزان تأثیر برنامه بازتوانی قلبی فاز ۱ بر اضطراب بیماران نامزد جراحی بایپس عروق کرونر صورت گرفته است.روش بررسی: این مطالعه مداخلهای از نوع کارآزمایی بالینی است که در آن ۶۰ نفر از بیماران نامزد جراحی بایپس عروق کرونر بستری در بخشهای قلب و جراحی قلب بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران که دارای ویژگیهای شرکت در پژوهش بودند، به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شده و به صورت تخصیص تصادفی در یک گروه تجربه و یک گروه شاهد قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی و بیماری و پرسشنامه استاندارد شده Spiellberger بود. پژوهش طی سه مرحله صورت گرفت: ابتدا در زمان بستری سطح اضطراب هر دو گروه (تجربه و شاهد) بررسی شد. در مرحله دوم برای گروه تجربه برنامه بازتوانی فاز ۱ قلبی (شامل انجام تمرینات ورزشی، انجام فعالیتهای روزانه) اجرا شد. در مرحله سوم، در گروه تجربه بحث و گفتگو با بیمار در مورد شرایط قبل، حین و بعد از جراحی انجام گرفت. مراقبتها برای گروه شاهد صرفاً به صورت معمول بخش انجام گرفت. پس از اجرای مداخله (عصر روز قبل از عمل) و در زمان ترخیص، مجدداً سطح اضطراب همه بیماران (تجربه و شاهد) بررسی شد. و در نهایت، اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از آزمون تی، مجذور کای و فریدمن و نرمافزار SPSS v,۱۳ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: یافتههای پژوهش بیانگر آن است که دو گروه از نظر مشخصههای جمعیتشناختی و سطح اضطراب زمان بستری همگن بودند. در گروه تجربه، بعد از اجرای بازتوانی، میزان اضطراب کاهش معناداری داشت (۰۰۱/۰p<). همچنین بین میزان اضطراب دو گروه بعد از مداخله تفاوت آماری معناداری دیده شد (۰۱۵/۰=.(p در زمان ترخیص نیز بین میزان اضطراب دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت (۰۳۸/۰=p).
نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد که اجرای فاز ۱ بازتوانی قلبی در بیماران نامزد جراحی بایپس عروق کرونر سبب کاهش اضطراب این بیماران شده است. بنابراین میتوان استفاده از روش یاد شده را در این گونه بیماران توصیه نمود.
معصومه ذاکریمقدم، مرضیه شبان، عباس مهران، سیما هاشمی،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: اضطراب شایعترین واکنش روانی در پاسخ به استرس میباشد و همه انسانها درمواجهه با موقعیتهای تهدیدکننده زندگی نظیر روشهای تشخیصی تهاجمی آن را تجربه میکنند. یکی از شایعترین روشهای تشخیصی و درمانی روزافزون در بیماریهای قلبی، کاتتریسم قلبی میباشد که باعث افزایش سطح اضطراب بیماران میشود. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان تأثیر آرامسازی عضلانی بنسون بر سطح اضطراب بیماران در انتظار کاتتریسم قلبی انجام گرفته است. روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی۱۴۰ بیمار در انتظار کاتتریسم قلبی بستری در بخشهای قلب بیمارستان امام خمینی (ره) تهران به روش در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. ابزار جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه اطلاعات فردی و برگه خودگزارشدهی سطح اضطراب و روش گردآوری اطلاعات مصاحبه و خودگزارشدهی مددجو بود. ابتدا یک ساعت قبل از کاتتریسم قلبی سطح اضطراب بیماران مورد پژوهش در دو گروه ثبت شد. سپس از گروه مداخله خواسته شد که به مدت بیست دقیقه نوار ضبط شده دستورالعمل انجام آرامسازی عضلانی بنسون را از طریق گوشی وهدفون بشنوند و بلافاصله پس از اجرای مداخله در این گروه مجدداً سطح اضطراب آنان اندازه گیری و ثبت گردید. در گروه شاهد تنها مراقبتهای استاندارد پرستاری انجام یافت و سطح اضطراب آنان یک بار یک ساعت قبل و یک بار بلافاصله قبل از کاتتریسم قلبی اندازهگیری و ثبت شد. تجزیه و تحلیل دادهها توسط نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری کایدو، فیشر، منویتنی و ویلکاکسون انجام گرفت.
یافتهها: دو گروه از نظر ویژگیهای فردی نظیر سن و جنس و سطوح اضطراب یک ساعت قبل از کاتتریسم قلبی با یکدیگر همسان بودند. پس از انجام مداخله سطح اضطراب بیماران کاهش معناداری یافت (۰۰۱/۰>p) در حالی که در گروه شاهد در مرحله پس آزمون این میزان بیشترشد. یافتههای این پژوهش نشان داد که بلافاصله قبل از کاتتریسم قلبی بین دو گروه اختلاف آماری معناداری به لحاظ سطح اضطراب وجود دارد (۰۰۱/۰ >p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این پژوهش، آرامسازی عضلانی بنسون به طور معناداری موجب کاهش سطح اضطراب بیماران در انتظار کاتتریسم قلبی میشود و پرستاران میتوانند از این روش برای کاهش سطح اضطراب بیماران در انتظار روشهای تشخیصی تهاجمی استفاده نمایند.
مینا محمدی، اشرف الملوک معماری، مرضیه شبان، عباس مهران، پروانه یاوری، مجتبی سالاریفر،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: تبعیت از رژیم غذایی در کنترل بسیاری از بیماریها از جمله بیماریهای قلبی و عروقی تأثیر دارد. آموزش به بیمار یک روش ارزشمند در ارتقای تبعیت از رژیم غذایی بیماران محسوب میشود. هدف از این مطالعه مقایسه تأثیر دو روش آموزش رایانهای و چهره به چهره بر تبعیت از رژیم غذایی بیماران پس از سکته قلبی میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد ۱۱۷ بیمار پس از بروز اولین حمله سکته قلبی که در بخشهای مراقبت ویژه قلبی بیمارستانهای امام خمینی، شریعتی، امیراعلم و مرکز قلب تهران بستری بودند، به روش نمونهگیری در دسترس طی خرداد ۱۳۸۸ تا خرداد ۱۳۸۹ انتخاب و به سه گروه تخصیص تصادفی یافتند. در گروه چهره به چهره، بیماران در دو جلسه در مورد رژیم غذایی آموزش دیدند. در گروه آموزش رایانهای بیماران با کمک یک نرم افزار حاوی صوت، متن، تصویر و انیمیشن در منزل همان محتوای آموزشی را دریافت کردند، در حالی که گروه شاهد آموزشی علاوه بر آموزش معمول در بیمارستان دریافت نکردند. سه ماه بعد بیماران از نظر تبعیت از رژیم غذایی بررسی شدند.
یافتهها: دادهها حاکی از همگن بودن سه گروه از لحاظ مشخصات فردی و بیماری (به جز سابقه بیماری عروق کرونر) بود. در استفاده از گروههای غذایی ناسالم بین سه گروه تفاوت آماری مشاهده نشد. همچنین در استفاده از گروههای غذایی سالم بین دو گروه آموزش رایانهای و چهره و چهره تفاوت آماری وجود نداشت. اما با مقایسه دو به دو گروهها، در استفاده از گروههای غذایی سالم، گروه آموزش رایانهای تبعیت بهتری در مصرف چربیهای مفید (۰۱/۰p<) و جانشینهای مفید در گروه گوشت (۰۱/۰p<) نسبت به گروه شاهد داشتند. همچنین گروه چهره به چهره تبعیت بهتری در مصرف گروههای غذایی سالم همچون جانشینهای مفید در گروه گوشت (۰۴/۰=p) و چربیهای مفید (۰۴/۰=p) نسبت به شاهد داشتند.
نتیجهگیری: آموزش رایانهای و چهره به چهره هر دو به یک میزان بر ارتقای تبعیت از رژیم غذایی افراد پس از سکته قلبی موثر هستند. بنابراین با توجه به محدودیت زمانی کارکنان پرستاری برای آموزش چهره به چهره بیماران، استفاده از رایانه مقرون به صرفهتر است.
رقیه کریمی، فیدان شبانی، ناهید دهقاننیری، خدیجه زارعی، غلامرضا خلیلی، محمد چهرازی،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: نوزادان نارس در حین مراقبت و درمان تحت رویههای دردناک و استرسزای زیادی قرار میگیرند و پرستاران میبایست با استفاده از روشهای غیر دارویی مختلف که بدون خطر هستند، جهت کاهش عوارض کوتاه مدت و طولانی مدت درد ناشی از رویههای تشخیصی و درمانی کمک نمایند. لذا این مطالعه با هدف تعیین میزان تأثیر موسیقی درمانی بر پاسخهای فیزیولوژیک درد ناشی از خونگیری در نوزاد نارس انجام یافته است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی cross-over در مورد ۲۰ نوزاد نارس بستری در بخش مراقبت ویژه بیمارستان ولیعصر (عج) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران به مدت ۵ ماه در سال ۸۹ انجام گرفته است. پس از نمونهگیری به روش در دسترس، نوزادان انتخاب شده به طور تصادفی یک بار به عنوان گروه شاهد و یک بار به عنوان گروه آزمون تحت مطالعه قرار گرفتند، به طوری که هر نوزاد به عنوان شاهد خود در نظر گرفته شد. پاسخهای فیزیولوژیک درد ناشی از خونگیری از جمله تعداد ضربان قلب و درصد اشباع اکسیژن خون شریانی در نوزادان نارس مورد سنجش قرار گرفت. برای نوزادان گروه آزمون، موسیقی Transitions پنج دقیقه قبل از خونگیری پخش میشد و تا ۱۰ دقیقه بعد از خونگیری ادامه مییافت. در تمام موارد اعم از آزمون و شاهد مانیتور نوزاد از ۱۰ دقیقه قبل از خونگیری، در طول خونگیری و تا ۱۰ دقیقه بعد از خونگیری تحت فیلمبرداری قرار میگرفت. سپس فیلمها از طریق رایانه از نظر تغییرات معیارهای فیزیولوژیک مورد بازبینی و مطالعه دقیق قرار میگرفت. در نهایت تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس و کایاسکوئر در نرمافزار SAS و SPSS صورت گرفت.
یافتهها: گروه آزمون و شاهد از نظر تعداد ضربان قلب در هنگام خروج سوزن و همچنین از نظر تعداد ضربان قلب در ۵ دقیقه اول بعد از خونگیری به ترتیب با ۰۲۲/۰=p و ۰۰۵/۰p< تفاوت آماری معنادار داشتند.
نتیجهگیری: با توجه به آن که یافتههای این مطالعه نشان داد موسیقی درمانی در کاهش بعضی از پاسخهای فیزیولوژیک درد ناشی از خونگیری در نوزادان نارس مؤثر است، لذا توصیه میشود پرستاران آن را به عنوان مداخلهای مؤثر در NICU در هنگام اجرای رویههای دردناک مثل خونگیری به کار گیرند.